rezajalalirad.blogfa.com

هو الاول

خدا اول است ! پس ادب را رعایت ، و از خدا شروع می کنیم ! (بی ادب محروم گشت از لطف رب)

یا هادی ! …

الله هادی است !

فاینما تولوا فثم وجه الله ! یعنی به آسمانها و زمین و به هرچیزی که شما بگویید و در فکرتان هست اگر نگاه می اندازیم ، آنجا روی خدا-ی هادی-  است که ما می بینیم ! یسبح لله ما فی السماوات و ما فی الارض پس همه موجودات و آسمانها و زمین تجلی وجه الله هادی است ! و با توجه به « مسخرات بامره » « همه چیز تسخیر شده برای امر اوست » نتیجه می گیریم :

همه ی موجودات ، هر آنچه ببینی و فکر کنی و در نظرت آید ، همه ابزار خداوند هستند و خدا با آنها مشغول هدایت است و راه درست را نشان می دهد و به رهرو این راه کمک می کند !

داشتن سوال منافاتی با هدایت ندارد ! اما گاهی ماندن در سوال و نفهمیدن این که چه کاری درست تر است و کدام کار را باید انجام دهم و چه باید کرد ! نشان می دهد که هدایت انجا م نشده است !

الله هادی و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو هدایت شوی پس مشکل در کجاست : قرآن : فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون !

طبق هدایت قرآن : علت این سردرگمی 2 چیز است : 1- قال معاذالله ان ناخذ الا من وجدنا متعنا عنده انا اذا لظلمون !یوسف 79

2- والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا !عنکبوت 69

*دوران غیبت امام زمان (عج) خلیفه ی خدا بر روی زمین است !

ایشان با حضور خود بین مردم و بر روی کره ی زمین ، همه ی کارها و احساسات و عقاید روی زمین را تدبیر می کنند اما همراه با یک فرآیند حفاظت اطلاعاتی بسیار پیچیده !!!

*چرا حفاظت اطلاعات و غیبت :

خوب معلوم است : حفاظت اطلاعات برای چی به کار می رود ! برای جلوگیری از استفاده ی دشمن از آن اطلاعات و یا نابودی آن توسط دشمن !

« لیظهره علی الدین کله » و «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» اراده ی قطعی خداست ! سنت الهی است ! این اراده ی خدا ،  بدون حضور و ظهور و تدبیر و اوامر خلیفه ی خدا محقق نمی شود . امام زمان (عج) برای اینکه  قبل از تحقق این امر مانند یازده امام قبل توسط خبیث های دنبا شهید نشوند ، از جانشان به این طریق (حفاظت اطلاعات) محافظت می شود !

*تا کی حفاظت از جان امام زمان (عج) به صورت غیبت :

خوب معلوم است : هنگامی که اگر امام زمان (عچ) ظاهر باشند اولا شهید نشوند !

دوما بشود که عمر ایشان تا تحقق این امر ادامه پیدا کند !

* اَضربُ لکم مثلا:( فاما الذین امنوا فیعلمون انه الحق من ربهم )

شما امروز ، در این جنگ بین طیبات و خبیث ها ، به عینه می بینید که مومنانی که برای خبیث ها ، به شدت مضرند و بنایشان بر تحقق عدل و انسان سازی است ،بستگی به ضررشان در لیست ترور خبیث ها قرار گرفته اند : سید حسن نصرالله ! ایشان برای خیلی از اطرافیانشان ساعاتی در شبانه روز را در غیبت به سر می برند ! وبعد از چند ساعت ظهور می کنند ! …

زیرکی، لطیفه ای از لطایف قرآن این بزرگ کتاب معرفت را یافته بود و بیان می کرد :

هر جا از دشمنان پیامبران سخن گفته شده است تعبیر « من الجن و الانس » آمده است

اما در مورد پیامبر اعظم (ص) حضرت محمد عبده و رسوله آمده است :    « من الانس و الجن »

بدانیم که دشمنی انسانها با پیامبر اعظم (ص) بیشتر از دشمنی جن های کافر است ! در مواجهه با انسانها تا قبل از ظهور منجی عالم حضرت بقیه الله (عج) خیلی، از چشم برزخی و طی الارض وقدرتها ی معنوی و … بر طبق سیره ی اباعبدالله نمی توان استفاده کرد !!!که اگر می شد و حدیث « نحن نحکم بالظواهر » نمی بود که ابوالفضل  عارف العرفاء شهید نمی شد!!!

مخصوصا امروز که انسانها ی دشمن پیامبر اعظم (ص) بالاترین استکبار ها را دارند( از کشتن میلیونها انسان مستضف عالم طوری که خودشان نفهمندگرفته تاادعای خدایی مرلین منسون و  …)و علم و قدرت ابزار خباثت ورزی شان شده است مظلومان عالم و مستضفین سه حالت پیشرویشان است: 1

-با قدرتهای معنوی پدر صهیونیستها (یهودی های متکبر را در بیاورند ) که اباعبدالله این چنین نکرد !

2- سرجایشان بنشینند و بگویند ما عبادات و عرفان خودمان را انجام دهیم که نه تنها ابوالفضل چنین نکرد که زهرا هم تا شهادتش آرام نگرفت !

3- بی استفاده از قدرتهای معنوی ای که دارند مظلومانه  در مقابل این قدرتهای مادی بایستند و توکل به نصر الله جل جلاله داشته باشند و اگر الله عاشق آنها شد آنها را بکشد !!! و شهید بفرماید !  

گزینه ی سوم سیره ی شهدا و امام شهدا بود !  که حضرت الله جل جلاله ایشان را با اباعبدالله و ابوالفضل و حضرت زهرا آن  ابر مظلومان بشریت محشور بفرماید !!!

سخنرانی شهید آیت الله مهدی شاه آبادی تحت عنوان « مقام شهید» به مناسبت اولین سالگرد شهدای عملیات بیت المقدس

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین، حبیب الهنا و اله العالمین المسمی فی السماء باحمد و فی الارض ابی القاسم المصطفی محمد. صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.

قال الحکیم: ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن تشعرون

درود فراوان به روان پاک شهیدان، بالاخص شهداء عزیز انقلابمان، شهداء فتح المبین، شهداء عملیات بیت المقدس، شهداء رمضان، شهداء محرم، شهداء والفجر، شهداء هفت تیر، شهداء محراب. سلام به پیشگاه اقدس مهدی (عج) منجی انسانها، سلام به رهبر عزیز انقلاب، سلام بر جامعه توحیدیمان، سلام به رزمندگان عزیز و سلام بر جهادگران.

سالگرد شهدای عزیز و پر افتخار عملیات بیت المقدس را ابتدا به پیشگاه بقیه الله الاعظم امام زمان (عج) و سپس به پیشگاه رهبر عزیزمان و به جامعه توحیدمان و شما عزیزان، جهادگران، بازوان اسلام، بازوان رزمندگانمان و بازوان پرتوان نظام الهیمان و به همه خانواده شهدای عزیز تهنیت و تبریک عرض می کنم.

در زمینه ارزش شهادت، به حق می توان گفت هرگز در بشریت، جامعه ای به دیده نشده است که درک مقام شهادت و ارزشهای والای شهید را تا این مرحله ارائه کرد باشد. از صدر اسلام تا کنون، شخصیت های بزرگی، پیوندی استوار با نظام الهی بر قرار کرده و آنچنان جذب و شیفته مذهب و مکتب شده اند که برای به ثمر رساندن نهضت مقدس انبیاء، ایثار و فداکاری را با شهادت به اوج کمال رسانده اند و از بدو پیدایش انسان، نفراتی بس محدود، مسئله شهادت در راه هدف را با اعماق روحشان دریافت کرده اند، ولی هرگز جهان شاهد جامعه ای نبوده است که مجموعه نظام و عناصر آن تا به این حد مقام شهادت را ارج نهاده باشند.

قرآن در این زمینه به افراد هشدار می دهد که: مبادا مقام شهید را در عرض انسان های دیگر که از دار دنیا رفته اند قرار دهند و می توان گفت مردم از فقدان یک انسان که در راه مکتب و هدف، چنین برداشتی که شهید را زنده بدانند، نداشتند و پایه گذار این طرز تفکر، مکتب توحید و مکتب انبیاء است.

رهبران بزرگ الهی برای به ثمر رساندن اهداف مقدسشان به بشریت آموخته اند که ارزش مکتب الهی ایجاب می کند که انسان ایثارگرانه تا مرز شهادت پیش رود، و با وجود اینکه پیروان این مکتب اندک نبوده اند، اما بینش آنها به این اوج کرامت نرسیده بود و هرگز جامعه ای در مقام ارزشیابی پیرامون مکتب شهادت و نسبت به ارزش های شهید همچون جامعه ما که هیچ یک از شخصیت ها در نظرش همانند شهید زنده نیست، با این عظمت نمی نگرد، چنانچه در بینش جامعه اسلامی ایران خانواده شهید نیز از احترام و مقام خاصی برخوردار است.

جامعه اسلامی در نظام خود نه تنها شهید را مرده نمی انگارد بلکه تمامی آثار حیات را در او دیده، حیات جامعه را به شهادت و شهید وابسته می داند و باور دارد که شهید، انرژی واقعی را برای نظام جامعه و برای حرکت جامعه به سوی کمال به کالبد جامعه اسلامی می دهد.

جامعه اسلامی می داند که اگر شهیدان، این جان بر کفان راه انبیا و ایثارگران اهداف مقدس الهی، فداکارانه در مسیر میدان نبرد با اهریمن قدم نمی گذارند و اگر این روح های بزرگ انسانی که برای به ثمر رساندن همه رنج های انبیا،ء چنین با روح بزرگ و مقدسشان در مقابل اهریمن و شیطان بزرگ نمی ایستادند،

هیچ کس نمی توانست نظام طاغوتی را ویران کند و یک جامعه مستضعفی را که 2500 سال زیر چکمه های طاغوت له شده بود، امروز اینگونه با استقامت و استقلال و ثبات و رشد و کمال معنوی به جهان ارائه نماید و نظام جمهوری اسلامی را بنیان گذاری کند. اگر شهدا، این انسان های شایسته نبودند، چگونه می توانستیم در مقابل دو غول سرشار از جنایت و توطئه و خیانت، این چنین نظامی را استوار سازیم ؟ نظامی که هر لحظه ای که از عمر عزیزش می گذرد، انسانی برومند و با شایستگی خاص به جهان عرضه می کند. این ایثارگران بودند که توانستند، در دنیایی که چند میلیارد انسان محروم و مستضعف هنوز در چنگال نفراتی انگشت شمار و اندک استثمارمی شوند، با ارائه یک مکتب الهی ـ که بر اساس آن انسان می تواند مستقل از نیرو های اهریمنی شرق و غرب، یک نظام الهی را بنیانگذاری کند _ به تمام محرومان و مستضعفان، امید حرکت و پیروزی ببخشند و بشریت را از آن ذلت و نکبت و استثمار، نجات دهند. ایثارگران، به حق، شعله های فروزان راه انبیاء و هدایت گران راه اسلام هستند و همچون آن نوجوان عزیز دوازده ساله که ایثارگرانه راه مبارزه را به جهان آموخت، راه را به همه محرومان و ستم کشیدگان ارائه می کنند.

شهید در حقیقت، شعله فروزانی برای همه محرومان جهان است. اوست که می سوزد و می درخشد و به جهان محروم و مستضعف، انرژی، حرارت و نور می بخشد و راه می گشاید. اگر ایثارگران نبودند، محرومان هرگز امید رهایی نمی یافتند. گرچه همه انبیاء الهی پایه گذاران مکتب ایثارگری بودند اما اسلام بود که آن را به اوج کمال رساند و الگوهای بزرگی همچون حسین بن علی (ع) را به جهان ارائه کرد. در واقع انبیاء ترسیم کننده این راه هستند و عزیزان بزرگ و مقدسی چون چهره تابناک اباعبدالله علیه السلام، رهروان این راهند؛ و امروز عزیزان انقلاب به یاد همان ارزش ها و به شور و حرارت همان مکتب ها و شعله های فروزان و مشعل های آزادی، که در کربلا افروخته شد، گام در مسیر کربلا می گذارند و جامعه ما که این چنین ارزش شهادت را می شناسد و با این عمق به آن می نگرد، در اوج کرامت با این مقام و این ارزش برخورد می کند و این همان مشعلی است که بر دست گرفته تا به جهان نابخرد و عقب مانده و جهانی که در تیرگی ها و تاریکی های ستمِ ابر قدرت ها و ستمگران نتوانسته اند حقایق را بشناسند، ارائه می کند.

این آیه قرآن «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات» از تمام وجود این جامعه، و از تمام سلول های این جامعه به جهان عرضه می شود. حرکت انقلاب ما به دنیا می گوید: «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات»

عزیزان اسلام، این جهادگران، مبارزان، سنگرنشینان و همه محرومان این جامعه و همه کسانی که به هر نحو پشتوانه این حرکت و جبهه های اسلامی هستند نیز با همه وجودشان و سلول های بدنشان و روح بزرگشان به جهان اعلام می کنند: «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات» ای انسان هایی که از مکتب حقیقت دور مانده اید، ای کسانی که اصالت و تفکر الهی در اختیار شما نیست، ای مردم مسلمان جهان منطقه و فلسطین که گرچه با مکتب توحید آشنا هستید و پرچم قرآن را بر دوش گرفته اید، اما هنوز همه افکار و بینش های الهی در اختیار شما نیست، بدانید: «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات».

این آیه قرآن با جهان نابخرد و ناآگاه و با انسان هایی که هنوز ارزش شهادت را درک نکرده اند، سخن می گوید. این ندای آسمانی قرآن، امروز از سرزمین ایران بر فضای لایتناهی جهان طنین می افکند که: ای انسان ها، مقام شهادت با دیگر مقام ها هماهنگ نیست.

شهادت یعنی به ثمر رسیدن همه تلاش ها و رنج های 124 هزار پیغمبر و به بارآمدن بوستانی که اولیاء و انبیاء الهی،‌آن را بارور و پر شکوفه کردند

. من نمی خواهم این آیه را برای شما بخوانم بلکه می خواهم بگویم که همه وجودت این آیه شریفه را فریاد می زند و در همه لحظات زندگی ات که تلاش و پیکار می کنی که نظام کفر را ویران و نظام الهی و جمهوری اسلامی را در جهان مستقر کنی، با همه وجودت، به همه محرومان و مستضعفان و کسانی که از بینش های بزرگ الهی محروم مانده اند، اعلام می کنی که: «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات »

. ای انسان ها به هوش باشید، ای انسان ها از زیر چکمه استثمار به در آیید و ارزش مبارزه با نظام کفر را همانند همه تلاش های عادی و طبیعی تان نینگارید. تلاشی که در راه نابودی نظام کفر، در راه به ثمر رساندن یک نظام توحیدی و الهی است، همانند دیگر تلاش ها نیست. کسی که تمام افکار و هستی اش برای به وجود آوردن نظام جمهوری اسلامی ایران باشد حتی اگر بدنش قطعه قطعه شود، هرگز نمی میرد. چنان که آرزوی همه کسانی که در رکاب پیامبر (ص) گام بر می داشتند و شمشیر می زدند این بود که ای کاش هفتاد بار بدن ما در این راه، قطعه قطعه می شد و می سوخت و خاکسترش بر باد داده می شد.

شما با همین حرکت الهی و فکر، که چه کنم، نظام الهی در جامعه پا بگیرد و جمهوری اسلامی آن چهره علوی خود را ارایه کند و آن چهره مقدس حسینی را به جهان بنمایاند، در همان لحظه، جهادگر، مبارز و یک مجاهد هستید و نگران نباشید که در این جامعه، نفراتی اندک هستند که هنوز مغزشان مالامال از تفکر های طاغوت و نظام امپریالیست جنایتکار و صهیونیست است، زیرا جامعه من حیث المجموع در تلاش است.

 به خدا قسم، این جامعه بدون این بینش، هرگز توان نداشت چهار سال، این همه رنج را پشت سر بگذارد و به خاطر این بینش است که این مصیبت ها را تحمل کردند؛ والله جامعه مستضعف و محروم و ستم کشیده ما با این بینش، اگر میلیارد ها برابر، رنج و فشار بر او تحمیل کنند، راهی را که انتخاب کرده یقیناً به ثمر می رساند و طولی نمی کشد نظام جمهوری اسلامی، نه تنها در ایران، مستقر و با ثبات می شود بلکه می درخشد و به پرتو او، مستضعفین جهان نیز به جمهوری اسلامی خواهند رسید.

استکبار جهانی فکر می کند که اگر بر این جامعه ستم روا دارد و هر روز نغمه ای، آهنگی، و حرکتی ضد نظام اسلامی ما بر پا کند، مردم مأیوس خواهند شد. دشمن در ابتدا فکر می کرد عمر این انقلاب، لحظاتی بیش نیست و دوامی نخواهد داشت و در اندک مدتی از بین خواهد رفت، اما هر لحظه که از عمر این انقلاب می گذرد، رزمندگان عزیز و مسلمان چنان پایه های مکتبی و الهی این جامعه و نظام الهی اش را استوارتر می کنند که چاره ای جز اشغال نظامی ندارد. چنانکه طبس را اشغال نظامی کرد، که آخرین راه کار و پناه او بود؛ و ما که در همه لحظات، وجودمان از فیض بزرگ حق مالامال است، در یک لحظه شاهد بزرگترین لطف خدا هستیم و می بینیم که دشمن را در خاک طبس زغال می کند. عزیزان، «واما بنعمه ربک محدث». نمی گویم اگر ما آن روز می دانستیم، هیچ توانی نداشتیم و نمی توانستیم کاری بکنیم؛ نه می خواهم لطف بزرگتری را ارایه کنم. نمی گویم که این لطف بزرگ خدا بود که دشمن را زغال کرد بلکه می گویم دشمن را در خاک طبس زغال می کرد تا تو راحت به دنیای ستمگر بگویی که: «این جهان خواران، ستمگران و آمریکای جنایتکار است که اجازه نمی دهد مردم این مرز و بوم ـ که 2500 سال، زیر چکمه های طاغوت زندگی کرده اند ـ آزادانه حرکت کرده و به اختیارخود، نظام خود را ارائه کنند.» این دنیای ستمگر باید بر ملا شود و دشمنت باید شناخته شود. اگر آریا مهر، این جنایتکار قلدر در این جامعه به مردم معرفی نمی شد، مردم بسیج نمی شدند تا ریشه ستم او را بر ملا کنند. اول باید جنایت آمریکا را به دنیا نشان دهی تا دنیا بفهمد که این جنایتکار، اجازه نمی دهد ملت های محروم بر سرنوشت خود حکومت کنند، اوست که با ایران مبارزه می کند و در مبارزه و جنایت علیه ایران قدم بر می دارد. باید به دنیا بگویی که این آمریکا ست که نمی گذارد ما آرام بنشینیم.

خدا، دشمن را به طبس می آورد و زغالش می کند. اگر در همان لحظات نخستین که می خواستند پرواز کنند و به ایران بیایند، دچار سانحه شده بودند، چگونه می توانستیم به دنیا بگوییم که آمریکا می خواست بیاید و ما را نابود کند ؟، خدا دشمن را به خاک طبس می آورد تا تو راحت این را بگویی و اگر دشمن نمی گذارد که تو بگویی، خودش زبان گویا باشد که آمریکای جنایتکار اجازه نمی دهد ملت ها بر سرنوشت خودشان حکومت کنند. ملت ها باید حرکت کنند و این جنایتکار بزرگ، این شیطان بزرگ را، تا وقتی که ملت ها آزاد شوند، از قلدری و سلطه براندازند. این لطفی دیگر از الطاف خفیه حق است که دشمن در خاک تو زغال و توطئه ننگین و کثیف او خنثی می شود. جنگ تحمیلی، تحریم اقتصادی، این همه گروهک بازی، دلقک بازی، توطئه و کودتا های نا فرجام، همه یکی پس از دیگری خنثی می شود. یک سال و نیم (20 ماه) قبل، پیش از عملیات فتح المبین، تحلیلی از معاون سیاسی لانه جاسوسی در آمریکا مطرح می شود که: «چگونه است که ایران،‌ با این همه ضعف امکانات رزمی خود، در عین تحریم اقتصادی و این همه نابسامانی و این همه پراکنده بودن مسئولین، در جنگ پیشرفت می کند؟» او سپس اینچنین تحلیل می کند و می گوید: «سربازان صدامی معتقدند که رهبرشان یک جنایتکار قلدر و احمق است اما رزمندگان انقلاب اسلامی معتقدند که رهبرشان نماینده امام معصوم است». این تحلیل گر آمریکایی، معیار پیشرفت را در اعتقاد مردم می بیند که رهبرشان را یک الگوی مقدس می دانند و به راحتی، فرمان او را به جان می خرند. عزیزان ما وقتی به جبهه می روند به هم سفارش می کنند که: جهاد کنید، مبارزه کنید و نگذارید اماممان دشمن شاد شود. پیداست آنقدر عشق رهبر، سرتا پای وجودشان را فرا گرفته که برای اینکه تفکر امام، رهبری امام و بینش امام در جهان ارایه شود، فداکاری می کنند.

آری در حقیقت می توان گفت که بزرگترین سرمایه انقلاب ما مکتب و بینش جامعه ماست و الگوی های بزرگ حرکت انقلابی ما، چهره مقدس علی علیه السلام است که در بسیاری از حرکات انقلابی ما می درخشد، و چهره مقدس حسین بن علی علیه السلام است که در وجود عزیزان انقلاب می درخشد. الگوهای حرکت ما و ارزش معنوی این حرکت بود که ما را به این مقام رساند. ایثارگران ما، چندین کیلومتر از موانعی که دشمن برای خود ایجاد کرده بود را پشت سر گذاشتند و دشمن یک دفعه به هوش آمد که چه نیرو و توانی است که این همه موانع را می شکافد و پیش می رود ؟ دنیا می گوید چه روحیه ای، چه قدرتی، چه امکانات معنوی و سرمایه ای است که می تواند این چنین پیش بتازد ؟ امروز این پیام از سرتاپای این جامعه به جهان عرضه می شود که: ای جهان محروم، ای جهان مستضعف، ای جهانی که ستمگران نگذاشتند مکتب انسانی اسلام را دریافت کنی و بفهمی که شهید چقدر زنده است، بدان که: «شهادت موجب حیات انسانیت است».

جامعه ما، همه وجودش دریافت می کند که شهید نه تنها در جامعه زنده است، بلکه حیات این جامعه به شهادت و قطرات خون شهید بستگی دارد و قرآن بعد از اینکه هشدار می دهد، که مقام شهید هم عرض دیگر مقام ها نیست و نبایستی او را مرده بینگاری، بلکه او زنده است، می گوید: « ولا تشعرون»، «ولی نمی فهمید»، بدین تریب نه تنها دنیای محروم و مستضعف و استثمار زده، بلکه جامعه ای که ارزش های شهید را می شناسد نیز بداند که شهید بازهم والاتر از آن است که دریافت کرده است: « ولکن لا تشعرون »

حسین بن علی علیه السلام و یاران رزمنده اش چنان در جهان ابدیت درخشنده و تابناکند که نهایتی ندارد، امااز این عبارت قرآن چنین بر می آیدکه بازهم شاید همه ابعاد ارزش های شهید و شهادت را در نیافته ایم و بایستی در این مقام گام های فراتری بگذاریم تا درک کنیم شهید چقدر عزیز و ارزنده و حیات بخش است. شاید می خواهد بگوید که باید بسیار تلاش کنید تا مقام شهید به طور کامل شناخته شود. ای خدای منان، ما از این بینش جامعه تشکر می کنیم که به درجه ای رسیده است که سالگرد شهدای عزیز فتح المبین را، بر پا می کنند. امروز به یادبود اولین سالگرد آن شهدای اسلام که به حق، همواره زنده اند و می درخشند و شعله های فروزانی بر سر راه همه محرومان هستند و به آنها نور هدایت می بخشند و حرکت و انرژی می دهند، برادران عزیزمان جمع شده اند و به ارزش های والای آنان می اندیشند. این خود از ارزش جامعه است که مقام شهید را می شناسد. این خود سند زنده بودن و حیات شهید است. سندی است که این خون های مقدس در همه رگ های جامعه به حرکت در آمده است و من از خدای بزرگ به خاطر این همه ارزش و پیشرفت و تحول معنوی سپاسگذارم. کدام جامعه ای است که خانواده شهید، اینقدر در میانش عزیز باشد ؟ مردم ما در مقابل این خانواده ها احساس ادب و احترام می کنند، عشق می ورزند و آرزو دارند برای آنها مفید و خدمتگزار باشند. بنیاد شهید، بنیادی محترم و عزیز است که مردم افتخار می کنند در آن بنیاد خدمت کنند. سرمایه های مملکت ما در آن بنیاد در مسیر خدمت به محرومان و خانواده های شهداست و جامعه ما افتخار می کند که سرمایه هایش در خدمت بنیاد شهید و محرومان و خانواده های اصیل اسلام و خانواده های شهدا قرار گرفته است.

آری در حقیقت باید گفت مشعلدار این راه آسمانی، همان شخصیت بزرگ الهیمان، حسین بن علی علیه السلام است که با آن بینش الهی اش می دانست 72 تن نمی توانند در مقابل سی هزار نفر بلکه بیشتر، دوام و بقایی داشته باشند و بیش از یک صبح تا بعد از ظهر طول نخواهد کشید که همه این عزیزان، پرپر شده، در خاک های سوزان کربلا به خاک و خون کشیده می شوند، اما مکتب او، راه را به او چنین ارائه می کند. این روزها برادران عزیزمان در عملیات و در لحظات حساس، در دل تاریک شب، برای گذشتن از میدان های مین و خطرناک ترین نیروهای اهریمنی شیطان، مسابقه می دهند. پیرمردهایی که تمام سر و رویشان از موی سپید پر شده است، به جوانان غیور و رزمنده التماس می کنند که اجازه بدهید ما به میدان های مین قدم بگذاریم و راه رزمندگان را بگشاییم و شما به دنبال ما در خط مقدم جبهه با دشمن به ستیز برخیزید، اما جوانان عزیز ما، نیروهای پرتوان انقلابمان، اجازه نمی دهند پیرمردها بروند و می گویند: ای پیرمرد تو برکت انقلاب ما هستی. پیرمردی که در خط مقدم جبهه قرار می گیرد بزرگ ترین امید را به نیروی رزمنده و بزرگترین ارزش را به این جهاد و تلاش و مبارزه می دهد. و او که با سر و روی سفید، پسرش، نوه اش و فرزندان 13_10 ساله و همه خانواده اش را آورده، اصلاً همه وجودش خیر و برکت است؛ و جوان ها دورش را می گیرند و اجازه نمی دهند برود؛ این ها از مکتب پر فیض کربلای حسینی مشروب و سیراب شده اند که در دل شب برای پریدن روی مین که در یک لحظه نبود و قطعه قطعه و یا در کنج بیمارستان، علیل و مجروح شوند، مسابقه می دهند.

پرچمدار این حرکت، ابا عبدالله علیه السلام است و اولین فردی را که از خانواده اش می فرستند، جوان عزیزش علی اکبر است. خدایا تو می دانی جوانی را به نبرد با این ستمگران فرستادم که اشبه الناس است به رسول الله (ص) و هر وقت مایل بودیم به رسولت بنگریم به سیما و اندام موزون و مقدس علی اکبر می نگریستیم، ما این جوان را به میدان نبرد فرستاده ایم، محاسنش را در دست می گیرد، با خدا مناجات می کند. علی اکبر از میدان باز می گردد و می گوید: پدر، سنگینی اسلحه، تلاش بی نهایت، زخم های فراوان، خون رفتن از بدن، مرا از شدت عطش از پای درآورد.اگر قطره آبی هست به دهانم بگذار و عزیزش حسین بن علی علیه السلام زبان در دهان علی اکبر می گذارد. شاید معنی اش این باشد که عزیزم، علی اکبرم، پدرت از تو تشنه تر است، به سرعت به میدان باز گرد، امیدم آن است هر چه زودتر از دست جدت رسول الله (ص) سیراب شوی، لحظاتی نمی گذرد؛ «ابتا علیک منی السلام» پدر، من هم رفتم، خداحافظ. پدر خود را به بالین علی اکبر می رساند. ایثار تا چه مرز است؟ پدری بر بالین جوانش آمده است. قلب نازنینش آرام نمی گیرد، سرجوان را بر بالین می گذارد، تسکین نمی بیند، لبهای نازنینش را به رخسار علی اکبر می گذارد، «ولدی علی الدنیا بعدک العفا» تو رفتی و مرا تنها گذاردی. آن چنان این مصیبت بر حسین بن علی علیه السلام سنگین است که صدا می زند: جوانان بنی هاشم بیایید، علی را بر در خیمه رسانید. «علی الدنیا بعدک العفا، الا لعنه الله علی القوم الظالمین، وسیعلموا الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» · پروردگارا به حق قرآن عزیزت، این پرچم قرآن که بر دوش عزیزان ماست، به دست عزیزانمان در جهان به اهتزاز درآور.

خدا، به بازوان پرتوان رزمندگان، هرچه زودتر دربهای حرم حسینی را به روی ما بگشای

خدا، به بازوان مقدس و بوسه زده رزمندگانمان هرچه زودتر دربهای قدس شریف را به روی جهان اسلام بگشای

پروردگارا، عزیزان رزمندمان، جهادگران و همه رزمندگان جبهه های اسلام علیه کفر را هر چه زودتر پیروز و موفق و سالم به جامعه بازگردان

خدایا به حق حسین بن علی علیه السلام همه شهدای اسلام و شهدای عزیز انقلاب را با حسین بن علی محشور بفرما

به حق مهدی ات حجت بن الحسن، چشم ناقابلمان هر چه زودتر به دیدن امام زمانمان روشن بفرما

خدا، همه ما را از برترین یاران و سربازان امام زمان قرار بده

پروردگارا، به حق مهدی ات تا ظهور حجه بن الحسن عمر عزیز اماممان را طولانی بفرما

خدایا به حق اولیائت قسمت می دهیم نظام جمهوری اسلامی، جامعه توحیدیمان، سنگر نشینان اسلامی مان، امام بزرگوارمان، خدا در پناهت از همه خطرها محافظت بفرما

خدا، ما که عاشق شهادتیم و در مکتب شهادت پرورش یافته ایم، به حق مهدی ات هر چه زودتر این مقام بزرگ را در رکاب مهدی ات نصیب ما بفرما

*****سه مکان که می شود در یکجا جمع شوند ! بهتر اینست ! کاملا با هم هماهنگ !*****

*بهترین مکانها !

سه پایگاه  اساسی برای رشد فرزندان !

جایی برای تداوم خدمتگزاری به بشریت !

جایی برای نوکری امام زمان (عج)!

میکده ی معشوق و عشق و عشق بازی !

آنجایی که ولایت در آنجاست !

آنجایی که ولی امر مسلمین آنرا سنگر می داند و سنگر ها نباید خالی باشند و گرنه …

جایی که تمام تلاش دشمنان خدا و اسلام و بشریت ، در درجه ی اول اینست که شما(مخصوصا کسانی که اهل فکرو مطالعه و انقلابی هستند.) از آنها فاصله بگیری با توجیهات مختلف !

نظر دشمنان اسلام : هر جایی غیر اینجا را پر کنید !

ضدولایت فقیه فقط یک چیز می خواهد : دفتر بسیج(مسجد ، هیئت) خالی باشد ! کثیف باشد !در رکود غرق باشد!

همه ی تلاش شیاطین جن و انس اینست که اینجا را با توجیهات مختلف(درس،ازدواج،اختلاف با بقیه،بسیجی ها فلانند،فعالیت انقلابی نمی شود انجام داد، آخوند که بسیجی تولید می کندو…) خالی کنی!

***عده ای را می شناسم که شب در اتاق خوابگاه نمی خوابند ، می روند دفتر بسیج(مسجد ، حسینیه )!!!

***اینجا ها باشد و ما بیکار باشیم! وقتمان هدر برود؟اگر در برنامه ریزی و انضباط و استفاده از زمان مشکل داریم دفتر بسیج را ترک نمی کنم تا درست بشود!

استاد درس خوشنویسی مشق دیروز، امروز و فردا را می دهد :
هر لحظه بنویسیم
ولایتمداری آداب دارد !!!

ولی فقط الله ! فقط الله است که بر ما ولایت دارد !

البته با ارفاقاتی خلیفه ی الله نیز بر ما ولایت پیدا می کند !

با ارفاقات شدیدتر ، ولی فقیه زمان (امام خامنه ای ) نیز به عنوان نائب تام الاختیار خلیفه الله بر ما ولایت دارد . خلیفة ُخلیفة ِ الله !

دیگر هیچ کسی بر من و شما ولایت ندارد !

فقط در هنگام جنگ نظامی(قتال) ، به خاطر شرایط خاص آن ، آن کس که منصوب خلیفه الله یا خلیفه اش باشد ، نیز بر ما ولایت دارد و ما باید آداب ولایتمداری را وفادار باشیم !

همچون ولایتمدار حقیقی : حضرت مولانا ابولفضل العباس !

ما لکم من دون الله من ولی! ولایت الله را وفاداری می کنیم و بس ! و خوب می دانیم که کسی که ولایت الله را نقض می کند دیگر چه می فهمد از ولایت خلیفه الله امامنا القائم مهدی (عج)؟ و چه برسد به ولایت خلیفه خلیفه الله امام خامنه ای!

الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه ! کسی که گناه می کند عهدِ« الله ولی الذین امنوا» را نقض می کند !

 این در حالی است که  از عمق جانش به میثاق الهی لبیک گفته بود و میگوید و خواهد گفت !«الست بربکم قالوا بلی »

گناه کردن میدانی یعنی چه ؟تصور بکن  ! خوب تصور بکن ساتور برداری  وبی هیچ دلیلی(ما لیس له بسلطان ) با آن  سینه ات  را بشکافی و قلبت را تکه تکه کنی!خوب تصور بکن هنگامی که  خوش خوشک ساتور را درسینه ات فرو میکنی!   این با تقریب خوبی یعنی یک عدد گناه کردی ! یکی از محرمات را انجام دادی!

خوب چاره چیست ؟ می دانی طبق قواعد عالم ، به طور طبیعی اثر گناهت هیچگاه از بین نخواهد رفت !

اگر گناهت بخشیده شود هیچ معنی دیگری طبق قواعد نظام عالم ندارد به غیر اینکه معجزه اتفاق افتاده است ! بله ! معجزه !

و الله خارج از قواعد عالم ، گناهت را پوشانده است! (اگر خوب ببخشاید ، مثل اینست که آن را در گاوصندوقی دور از دسترس همه گذاشته است اما از بین نرفته است ! خیال تو راحت باشد هیچ کس به آن دسترسی ندارد!)

الله برایش معجزه کردن آسان است ! و همچنین گناه نکردن را برای ما آسان مید اند !«یریدالله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر»«الا ان راحل الیک قریب المسافه»

اما مسئله بیشعوری و حماقت گناه کننده است ! خوب بیشعور احمق ! این چه غلطی بود که کردی ! آخه آدم عاقل با ساتور قلبش را تکه تکه می کند ! حالم  از بی شعوری و حماقتم  به هم می خورد ! من و اینقدر کثافت و لجن ! متنفرم از خودم ! متنفرم از خودم ! دارم بالا میارم !…

ولی ، الله ! لا اله الا هو ! سبحنه و تعا لی عما یقولون علواَ کبیراَ!

ملیکِ مقتدر!

سبح لله ما فی السموات و الارض الملک القدوس العزیر الحکیم !

شگفتا زین الله که کثافتکاری و گناه کردنم تسبیح اوست !

شگفتا زین کلام الله : انا لله و انا الیه راجعون!

خوب که تامل می کنم ، درمی یابم که در عالم هستی هیچکاره ام ! من خر کی اَم ؟فقط هوالله الذی لا اله الا هو ! الملک القدوس العزیز الحکیم ! هو الرحمن الرحیم ! …